عصر انتظار
بیست تولز-

سرویس وبلاگ دهی صبا بلاگقالب و ابزار مهر اسکین

ساعت فلش

كد ساعت







نويسندگان



آثار تاريخي يك منتظر



دوستان منتظر تنها



دوستان منتظر



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





قوم یهود و آیین یهودیّت

در این بخش(۲) سعی کرده‌ایم با توجه به منابعی که در اختیار داریم و تا جایی که واقعیات تاریخی به ما اجازه می‌دهد جنبه مذهبی و الاهی یهودیت به عنوان آیینی آسمانی را از تفکر مبتنی بر بنیادگرایی افراطی و مطالعه انتخابی و نژادپرستانه از تورات جدا کرده و به ریشه‌هایی بپردازیم که منجر به تشکیل فاجعه‌ای شد که امروزه مانند غدّه‌ای سرطانی در میان کشورهای اسلامی نمایان است. رژیمی که با انگیزه‌هایی موهوم و ضد بشری آشکارا به نسل کشی پرداخته و با خوی حیوانی خویش روی جلّادان تاریخ را سفید کرده است. امروزه آنچه ما به عنوان صهیونیسم می‌شناسیم فقط گوشه‌ای از خواب هولناکی است که امپریانیسم جهانی برای ابناء بشر دیده است. اگر چه با موجودیت رژیم جعلی اسرائیل جزئی هر چند کوچک از این خواب پریشان تعبیر شده است، امّا اگر تدبیر رهبران و متفکران بشری و بیداری توده‌های مردمی نباشد بعید نیست که خودکامگان افسار گسیخته، تمدن بشری را که ثمره سالها مجاهدتِ مجاهدان تاریخ و آزادگان عالَم است با برداشت خشک و بنیادگرایانه شان از متون تحریف شده و دست نوشته خود به ورطه نابودی و هلاکت بکشانند. آنچه آشکار است اینکه این برداشت با رویکردی غرض ورزانه در صدد انتقام از تمام ارزشهایی است که برای برپایی آن چه خون‌ها که ریخته نشده و چه هزینه‌های سنگین که بر دوش بشریت تحمیل نشده است. در این اوراق بر آنیم تا با کنار زدن پرده‌های غفلت از روی چشمان دوستان و پرده‌های تزویر از روی سفّاکان منفعت پرست تا حدودی حقیقت این تفکر ضد بشری را آشکار سازیم. حقیقتِ تلخی که اگر چه بسیاری برای رفع تکلیف، آن را به مساله‌ای کوچک در حد زیاده خواهی یک قوم یا یک کشور جعلی و یا حتی در نگاهی ساده لوحانه آن را به اختلافات داخلی یک کشور تنزل می‌دهند، امّا واقعیت مسئله‌ای است که از بسیاری از جهات پیوندی ناگسستنی با مساله آخرالزمان و رویارویی بزرگ خیر و شر دارد.

یهود شناس شوید ! (قسمت اول) یهود شناس شوید ! (قسمت اول)

یهودیت، آیینی آسمانی

شایسته است قبل از پرداختن به اصل موضوع نکاتی چند را متذکّر شویم.یهودیت آیینی رسمی و الاهی است که از جانب خداوند متعال به دست حضرت موسی(ع) بر بنی اسرائیل عرضه شد. مومنان به این آیین آسمانی می‌دانستند که این آیین تا آمدن پیامبر بعدی که نشانه‌های آن در تورات آمده است، رسمیت دارد. و این چنین بود آیین مسیحیت تا آنکه پروردگار عالمیان با فرستادن آیین محمّدی (ص) جهانیان را به دین مبین اسلام مفتخر فرمود. و آن را جامع ادیان الاهیِ پیشین معرفی کرده و همه را دعوت به پذیرش آن کرد. پیامبر اسلام اهل کتاب را در پذیرش اسلام یا ماندن بر آیین قبلی خود مخیّر کرد و بسیاری هم با قبول شرایط اسلام بر آیین خود باقی ماندند. از آنجاییکه تمامی ادیان آسمانی از مصدر و منبع واحد نازل شده‌اند از قدیم الایام معتقدان ادیان مختلف در کنار هم زندگی می‌کرده و هیچگونه تعارض قابل ذکری با همدیگر نداشتند. همانطور که امروز هم بسیاری از اهل کتاب در میان مسلمانان به راحتی زندگی می‌کنند و هیچگونه مشکلی ندارند. اما با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبوتِ آیین یهودیت، رفته رفته غبار غفلت بر احکام اصیل آسمانی نشست و به جای آن، راه‌های انحرافی در جهت منفعت عده‌ای خاص گشوده شد.
گذر زمان با کمک دست‌های پلید نامحرمان کم کم آیین آسمانی یهودیت و کتاب مقدس آن را مانند مسلک‌ها و فرقه‌های غیر الاهی زمین گیر کرد. و انگار این منحرف شدن‌ها و به بیراهه رفتن‌ها خاصیتی جبری، در طبیعت زمان است که گذشت زمان هر چیزی را که در اختیار بشر قرار بگیرد منقلب می‌کند و شاید به همین خاطر پروردگار عالمیان محفوظ نگه داشتن خاتم ادیان را خود ضمانت کرد: نحن نزّلنا الذکر و انا له لحافظون.(۳) اما به دلایلی، انحراف در آیین یهودیت بسیار عمیق‌تر از موارد مشابه خود، در تاریخ بشریت ظاهر شد تا جایی که کاملاً در تضاد با آیینی قرار گرفت که خود از دل آن برخاسته بود. امروزه در میان مومنان واقعیِ آیین الاهی یهودیت، صهیونیسم نوعی فساد و تباهی بر مبنای ملی گرایی افراطی و استعمارگری شمرده می‌شود. همانطور که در جریان انقلاب اسلامی، گروهی از یهودیان که همسو با جریان انقلاب فعالیت می‌کردند، در جریان دیدار با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی قدّس سرّه اظهار داشتند: (یهودیت دین الاهی است متّکی بر توحید و احکام خداوند که بوسیله حضرت موسی کلیم الله در تورات مقدس آورده شده، در حالی که “صهیونیسم” مانند “ایسم”‌های دیگر، مخلوق ذهن چند نفر از دنیای غرب است که اخیراً به عنوان یک ابزار سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد و این ابزار، عاملی شده است برای نفوذ امپریالیسم در خاورمیانه و مَحو حقوق انسانی و خدایی عده‌ای از افراد در این منطقه.)امام خمینی قدس سره در سخنان خود با تیز بینی خاص خود تفاوت عملکرد کلیمیان حقیقی با صهیونیست‌ها را چنین بیان می‌فرمایند: (ما حساب جامعه یهود را از حساب صهیونیست‌ها جدا می‌دانیم. ما با صهیونیست‌ها مخالف هستیم و مخالفت ما برای این است که آن‌ها با همه ادیان الاهی مخالف هستند. آن‌ها یهودی نیستند، آن‌ها مردمی سیاسی هستند که به اسم یهودی کارهایی می‌کنند و یهودی‌ها هم از آن‌ها متنفّر هستند.)(۴) در حقیقت می‌توان گفت که تمام هدف ما در این اوراق اثبات مدعای حضرت امام رضوان الله تعالی علیه با آوردن شواهدی علمی و تاریخی است. که ان شاءالله خواهد آمد.و اما نکته دوم که باز به گونه‌ای تاکید نکته اول است، اینکه به کارگیری مکرر عبارات یهود و یهودیان و انجمن‌های یهودی به معنی یکسان نگری همه یهودیان نیست. زیرا برخی از آنها همانطور که قبلاً گذشت مبرّا از همگرایی و همکاری با تشکل‌ها و شبکه‌های صهیونی و اسرائیلی هستند.و سوم اینکه ذکر عبارت “ک ش و ر اسرائیل” فقط و فقط برای رساندن معنا در این اوراق آورده شده است، وگرنه با توجه به معیارهای بین المللی برای تعریف کشور به هیچ وجهی اطلاق کشور بر این مورد صحیح نمی‌باشد. چرا که صهیونیست‌های مهاجم سرزمین کشور فلسطین را با قوه قهریّه اشغال کرده و بسیاری از ساکنان اصلی آن را اخراج یا به قتل رسانده‌اند. و تعداد بسیاری را هم آواره کرده و کسانی هم که در فلسطین مانده‌اند از حداقل نیازها برخوردار نیستند. صهیونیست‌های اشغالگر به جای فلسطینیان اخراج شده، یهودیان ممالک مختلف را به کشور اشغال شده فلسطین منتقل کرده و جایگزین ساکنان اصلی آنجا کرده‌اند. بر این اساس رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور به هیچ وجه مبنا و مشروعیت حقوقی نداشته بلکه پدیده‌ای جعلی و بی ریشه در منطقه به حساب می‌آید. چرا که طبق قواعد و حقوق بین الملل کشور متضمّن تعاریف و ویژگیهایی است که رژیم اشغالگر قدس از لحاظ جغرافیایی، تاریخی، سیاسی، و نیز ملل و اقوام تحت زیست مشمول هیچ کدام از آنها نمی‌باشد.(۵)

نگاهی به ساختار قومی و مذهبی یهودیان

در ابتدا به خاطر نقش کلیدی و اساسی آیین یهودیت، ساختار دینی و مذهبی آن را به اختصار شرح داده و مطلب را پی می‌گیریم.
بسیاری می‌پندارند که واژة یهودی، مانند واژه آلمانی یا انگلیسی مفهوم مشخص و روشنی دارد، و همانطور که آلمانی به کسی گفته می‌شود که از نژاد نُردیکِ(۶) سفید پوستان، وابسته به تمدن غربی و دارای فرهنگ ژرمنی می‌باشد و به زبان آلمانی تکلم می‌کند و یک عضو ملت آلمان به حساب می‌آید یهودی هم دارای چنین خصوصیاتی است. در بسیاری از موارد هم، محققان در مورد یهود به گونه‌ای سخن می‌گویند که به نظر می‌رسد یهودیان جماعتی یکدست، یکپارچه و منسجمند. امّا حقیقتاً در این مورد بخصوص این گونه نیست. اگر امروز آلمانی‌ها در کشور آلمان زندگی می‌کنند و بسیاری هم هستند که در کشور آلمان نیستند امّا از بسیاری از جهات با آداب و رسوم کشورشان مشترکند، یهودیان چنین مشترکاتی را در بسیاری از موارد ندارند. برای نمونه تاریخ یهود را در نظر می‌گیریم. با شنیدن اصطلاح تاریخ یهودی چنین برداشت می‌شود که یهود دارای تاریخی مستقل و جدا از سایر ملت‌هاست و خود دارای اشتراکات منحصر به فردی است امّا وقایع غیر قابل انکار تاریخی نشان می‌دهد که یهودیان در جوامع مختلفی زندگی کرده‌اند و این جوامع در شرایط زمانی و مکانی گوناگون تمدن‌ها و شیوه‌های تولید متفاوتی داشته‌اند. مثلاً یهودی‌های یمن در قرن ۱۹در یک جامعه عربی بیابانی و قبیله‌ای می‌زیستند، امّا در همان زمان یهودیان هلند در یک جامعه شهری متمدن و مبتنی بر نظام سرمایه داری غربی زندگی می‌کردند. با وجود این واقعیت‌ها ما وقتی از تاریخ یهودی نام می‌بریم هر دو مورد به یک نسبت مد نظر ماست در حالی که از لحاظ تاریخی و علمی نمی‌توان این دو را به عنوان یک تاریخ مشترک لحاظ کرد. چرا که تاریخ یک پدیده، باید اشتراکاتی هم در نوع وقایع داشته باشد تا بتوان تأثیرات وقایع گوناگون را بر اجزا و افراد آن بررسی کرد. برای مثال وقتی انقلاب صنعتی رخ داد با توجه به دو مثالی که زده شد، تأثیراتی که انقلاب صنعتی بر کشورهای اروپایی داشت بسیار فراتر و عمیق‌تر از تأثیراتی بود که بر کشورهایی نظیر یمن و کشورهای آفریقایی گذاشت. به همین خاطر می‌توان گفت که میزان اثرپذیری یهود از انقلاب صنعتی البته با فرض اینکه آن را دارای تاریخ مستقلی بدانیم متأثر از میزان تأثیرپذیری جامعه‌ای بود که در آن جامعه زندگی می‌کردند.(۷) و به خاطر همین پراکندگی است که شخصیت و هویت آنان نیز متأثر از تمدن آن جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنند. همانطور که می‌بینیم یهودیان هر کشور به زبان همان کشور تکلم می‌کنند و نویسندگان آنها به زبان آن کشور می‌نویسند. و از هر جنبه فرهنگ و تمدن که بررسی کنیم متوجه می‌شویم که نمی‌توان تمدن یا فرهنگ معینی را به عنوان تمدن و فرهنگ خاص یهودی و به تبع آن تاریخ یهودی مشخص نمود و این واقعیت آشکاری است که قابل انکار نمی‌باشد و اگر هم مثال نقضی بر این مدعا پیدا شود باید وجه اشتراک آن را نه در فرهنگ و تمدن بلکه در ریشه‌های مذهبی و البته بسیار محدود برای آن قائل شد که عموماً فاقد مکان مشخصی می‌باشد.
گروه‌های مختلف یهودی به چند دسته جداگانه تقسیم می‌شوند، در تقسیم¬¬بندی این گروهها دو اصل معتبر است که فرد با دارا بودن حتی یکی از این دو، یهودی محسوب می‌شود. این دو اصل عبارت‌اند از اصل عقیدتی یعنی اعتقاد و‌ ایمان یهودی و دوم اصل نژادی یعنی متولد شدن از مادری یهودی بنا بر شرایطی که ذکر کرده‌اند(۸). با اعتبار اصل دوم یهودی ملحد و بی دین هم، یهودی محسوب می‌شود و این از موارد منحصر به فرد آیین فعلی یهودیّت در مقایسه با اسلام و مسیحیت می‌باشد.

تقسیمات یهودیان به اعتبار اصل نژادی و محل زیست

با لحاظ کردن اصل نژادی یهودیان به ۳ دسته بزرگ تقسیم می‌شوند.
۱ـ سفارادی‌ها(۹): سفارادی‌ها که یهودیان مشرق زمین را می‌گویند از نسل کسانی هستند که در شبه جزیره ایبری می‌زیستند. سفارادی‌ها اشراف یهود بودند و همیشه از اینکه با اشکنازی‌ها همراه و هم محل شوند احساس شرم می‌نمودند و همیشه بین آنها و اشکنازی‌ها دشمنی دیرینه‌ای وجود داشت. امّا با گذشت زمان، وضعیت کاملاً برعکس شد و در حالیکه سفارادی‌ها تبدیل به اقلیت شدند اشکنازی‌ها درتمدن غربی و هم چنین در اسرائیل موقعیت برجسته‌ای پیدا کردند. از شخصیت‌های تأثیرگذار و مهم سفارادی‌ها میتوان به اسپینوزا فیلسوف نامدار و بنیامین دیزرائیلی یهودی که برای خدمت به اهداف صهیونیسم به ظاهر مسیحی شد و مدتی نخست وزیر انگلیس بود، اشاره کرد.
۲ـ یهود مشرق زمین و جهان اسلام: به اشتباه یهودیان مشرق زمین و دنیای اسلام هم سفارادی گفته می‌شوند که کاملاً اشتباه است چرا که گذشته دینی و فرهنگی آنان به کلی متفاوت است.
۳ـ اشکنازی‌ها(۱۰): عمده یهودیان شرق اروپا (روسیه و لهستان) را که اصلیت آنان آلمانی است، اشکنازی(۱۱) می‌گویند. اصولاً یهودیّت مطرح امروزی و تمامی جنبش‌های فکری معاصر یهودی شامل جنبش یهودی روشنگری، یهودیت اصلاحگر، یهودیت محافظه‌کار، جنبش قومی دیاسپورا و پونر و خصوصاً جنبش صهیونیسم در میان اشکنازی‌ها ظهور کرد.

تقسیم یهودیان به اعتبار اصل دینی و عقیدتی

به لحاظ دینی و عقیدتی یهودیّت به چند دسته اصلی تقسیم می‌شوند. که از جمله آنها می‌توان به یهودیت ارتدوکس، یهودیت اصلاح طلب و یهودیت محافظه کار اشاره کرد.یهودیت ارتدوکسی وارث یهودیت حاخامی و بیشتر، از قرون وسطی تا پایان قرن نوزدهم رواج داشت. آنها عقیده دارند تورات از جانب پروردگار نازل شده و تمامیت آن لازم الاجراست. البته آنها فقط حداکثر ۵% پنج درصدِ یهود در دنیای غرب را تشکیل می‌دهند. یهودیت اصلاح طلب در آلمان ( مهد اصلاح دینی مسیحیت) ظهور کرد و نخستین فرقه‌ای بود که یهودیت حاخامی را به چالش کشید. آنها می‌کوشند عقل را بر همه چیز حاکم کنند و با جداسازی عنصر دینی از عنصر نژادی فقط عنصر دینی را الزام آور می‌دانند. برای آنها اصطلاحاتی چون بازگشت به ارض موعود، تبعید و دوران مسیحایی بی اعتبار است. یهودیت محافظه کار، جریان فکری است که معتقد است مسلک یهودیت بیانگر روح ثابت ملت یهود می‌باشد. آنان اعتقاد دارند که یهودیت قادر است خود را به مقتضیات زمان منطبق سازد. آنان دین یهود را روح قومیت می‌دانند که این همان دیدگاه صهیونیسم است، اما با این همه مسائل دینی در اسرائیل در اختیار کامل یهودیت ارتدوکسی است. البته اصلاح طلبان و محافظه کاران عقیده ندارند که تورات از جانب خداوند نازل شده بلکه از نظر آنان تورات مجموعه‌ای است از گفتارهای حکیمانه و افسانه‌های مردمی که پروردگار به پیامبران الهام کرده است از این رو انسان حق دارد بر حسب خِرَد خود یا مقتضیات زمان در آن دخل و تصرف کند و شعائر را تغییر یا در بعضی موارد حذف کند. یهودیت اصلاح طلب و محافظه کار، حاخام شدن زنان و هم جنس بازی و حاخام شدن همجنس بازان را مجاز می‌شمارند.(۱۲) امروزه بزرگترین تجمع یهود در جهان یهود آمریکاست. یهودیان آمریکا سفیدپوست و اکثریت قاطع آنان اشکنازی(۱۳) می‌باشند. به لحاظ دینی یهود ایالات متحده به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: یهودیان قومی و لاادری‌ها و دیگری مذهب گرایان. اینها گروههای یهودی مصلح در جهان هستند با اینکه گروههایی هم وجود دارند که به لحاظ کمّی دارای اقلیت می‌باشند. مانند یهودیان فلاشا که یهودیان اتیوپی‌اند، که اساساً خارج از قلمرو یهودیت حاخامی هستند و اصلاً اطلاعی از تَلمود ندارند. اگر چه در هر آرایش اجتماعی یا مذهبی اختلافاتی بین مرکز و اطراف آن وجود دارد امّا حالت یهود و یهودیت تا حدودی منحصر به فرد است. چرا که در یهودیت اساساً مرکز مدّت مدیدی است که از میان رفته است و جریانهای پیرامونی با استقلال تام رشد کرده‌اند. اگر بگوییم که این حاصل قرون معاصر است با نگاهی به گذشته یهود می‌توان مثال نقض این مدعا را پیدا کرد. درانجمن سنهدرین(۱۴) که در آن اقوام یهودی قرون اولیه میلادی حضور داشتند، اوضاع به همین منوال بود. در این انجمن صدوقیان حضور داشتند که آنان به یهودیتی بت پرستانه، هرمی، قاطع، خشک و خالی از ‌ایمان به پروردگار و روز قیامت و تنها مبتنی بر قربانی دادن و عادات تخلف ناپذیر و تماماً زمینی عقیده داشتند، امّا در کنار آنان فریسیان نیز حضور داشتند که به رستاخیز و لزوم اعتقاد به آخرت قائل بودند. علی رغم این اختلافات بنیادین، در کنار هم اَعمال دینی را انجام می‌دادند از این جاست که گفته می‌شود یهودی تعریفی دوگانه دارد. یکی بر اساس عقیده و دیگری مبتنی بر نژاد. امّا امروزه تمامی این فرقه‌ها و گروهها هر نوع عقیده‌ای که داشته باشند آیین یهودیت و پیروان آنها را یهودی نامیده‌اند.
اشتراکات بین یهودیان مذهبی و یهودیان ملحد(۱۵)
مورد تنفر بودن از طرف ملتهای میزبان
به قول مارک تواین(۱۶) نویسنده مشهور و طنزپرداز آمریکایی پاره‌ای از ملتها نسبت به یکدیگر نفرت دارند امّا همه ملل جهان یکپارچه از یهودیان متنفرند.(۱۷) در این خصوص عوامل زیادی را می‌توان به عنوان دلایل نفرت ملتها از یهودیان نام برد. اما از آنجایی که مسیحیان در طول سالیان درازی میزبانی آنان را بر عهده داشتند دو مورد زیر را می‌توان از دلایل اساسی نفرت آنان از یهود نام برد:

کشتن عیسای مسیح(ع).(۱۸)
هنگامی که عیسی(ع) به پیامبری مبعوث شد زمانی بود که یهودیان از دین و آیین آسمانی خویش منحرف شده بودند. آنان با اینکه در تورات نشانه‌هایی از آمدن عیسی و پیامبری وی(۱۹) دیده بودند شریعت آسمانی وی را گردن ننهادند. تا جایی که توطئه از میان برداشتن وی را چیدند. آنان برای از میان برداشتن وی کسی را اجیر کردند که داستان آن در انجیل متی باب ۲۶ جمله‌های ۱۴ـ۱۵ چنین بیان شده است. آنگاه یکی از آن دوازده(نفر) که یهودی استخریوطی مسّما بود نزد رؤسای کَهَنه رفته گفت: مرا چند خواهید داد تا او را به شما تسلیم کنم؟ ایشان سی پاره نقره با وی قرار دادند. و در جمله‌های ۴۷ ـ ۴۹ همان باب داستان چنین ادامه پیدا می‌کند: و هنوز (عیسای مسیح) سخن می‌گفت که ناگاه یهودا که یکی از آن دوازده بود، با جمعی کثیر با شمشیرها و چوب‌ها از جانب رؤسای کَهَنه و مشایخ قوم آمدند. و تسلیم کننده او به ایشان نشانی داده و گفته بود: هر که را بوسه زنم همان است، او را محکم بگیرید. در ساعت نزد عیسی آمده گفت: سلام یا سیدی و او را بوسید….تعبیرات زشت و موهن تلمود در مورد حضرت مسیحاز دیگر عوامل نفرت مسیحیان از یهود تعبیرات زشت و موهنی است که نسبت به آن حضرت در تلمود آمده است. تا جایی که نویسنده اثر در چاپ نخست که هیچگونه حذفی در آن اِعمال نشده، همیشه بعد از ذکر نام حضرت مسیح مومنانه بعدش جمله نابود باد عنصر شرّیر را می‌افزاید.(۲۰)

یهود شناس شوید ! (قسمت اول) یهود شناس شوید ! (قسمت اول)

بغض و کینه داشتن نسبت به دیگران

از دیگر اشتراکات بین یک یهودی مذهبی و یک یهودی ملحد بغض و کینه داشتن نسبت به دیگران است. یک یهودی مذهبی یا ملحد اعتقاد دارد که یهودیان از تبار خداوند هستند امّا اقوام دیگر از روحی پلید نشات گرفته‌اند. آنان اعتقاد دارند که یهودیان نه مانند سایر مردم بلکه حتی از لحاظ جوهری بر سایرین برتری دارند. و دیگران فقط برای این آفریده شده‌اند که در خدمت یهود باشند. به خاطر همین اعتقادات و با توجه به سرگذشت پر از ذلت و خواری که درآوارگی‌های مستمر پشت سر گذاشته‌اند خود را در صورت غلبه بر مردم مُحِقِ هر ظلمی بر دیگران می‌بینند و اگر آنان کوچکترین مجالی پیدا کنند از هیچ گونه جنایتی در حق غیر یهودیان فروگذار نخواهند کرد. همان طور که اتفاقات چندین ساله اخیر در کشور فلسطین گویای همین مطلب است.
اعتقاد به تعلق داشتن فلسطین به یهودیان
از دیگر اعتقادات مشترک یهودیان مذهبی و ملحد بنا بر وعده‌های عهد عتیق تعلق فلسطین به آنان است. به خاطر همین مهاجرت یهودیان به فلسطین را بازگشت (به ارض موعود) لقب داده‌اند و سرزمینهای در دست اعراب را سرزمینهای بازپس گیری نشده! می‌دانند. یعنی این سرزمین به قول عهد قدیم از نیل تا فرات متعلق به یهودیان است. منتها مدتی آنان از آنجا دور بوده‌اند و به دست دیگران افتاده است. در همین معنا فقرات زیادی هم در عهد عتیق یافت می‌شود که گذشته از تعلق فلسطین به یهودیان آنان را نیز به عنوان قومی خاص معرفی می‌نماید. برای آنان فقرات زیر گویای چنین مسائلی است: آن روز خداوند با ابراهیم عهد بست و فرمود: من این سرزمین را از نهر مصر تا رود فرات به نسل تو می‌بخشم.(۲۱) قول داده ام سرزمین ایشان را به شما بدهم، تا آن را به تصرف خود درآورده، مالک آن باشید.(۲۲) خداوند به موسی فرمود: که به قوم اسرائیل بگویید: وقتی که از رود اردن عبور کردید و به سرزمین کنعان رسیدید باید تمامی ساکنان آن جا را بیرون کنید… من سرزمین کنعان را به شما داده‌ام، آن را تصرف کنید و در آن ساکن شوید… اگر تمام ساکنان آنجا را بیرون نکنید باقی ماندگان، مثل خار به چشم‌های تان فرو خواهند رفت و شما را در آن سرزمین آزار خواهند رساند.

برتر دانستن خود از دیگران

یک یهودی چه اعتقادی به خدا داشته باشد چه ملحد باشد خود را سرآمد و برتر از دیگران می‌داند و این برتری را به نژاد و اصالت نژادی خود نسبت می‌دهد. در تورات با تعابیر گوناگون به این نکته اشاره شده است و ملت یهود را تافته‌ای جدا بافته از دیگران ترسیم می‌کند. چون شما قوم مقدسی هستید که به خداوند، خدایتان اختصاص یافته‌اید و از بین تمام مردم روی زمین شما را انتخاب کرده است تا برگزیدگان او باشید.(۲۳) پس خود را تقدیس نمایید و مقدس باشید چون من خداوند خدای شما هستم… من خداوند خدای شما هستم که شما را از قوم‌های دیگر جدا کرده¬ام… شما را از سایر اقوام جدا ساخته ام تا از آن من باشید.(۲۴)

آشنایی با اصطلاحات مرتبط با صهیونیسم

بعد از این آشنایی اجمالی در مورد حقیقت آیین یهود و ساختار قومی مذهبی آنان، همچنین دیدگاه دیگران نسبت به آنان و شمّه‌ای از اعتقادات مشترک آنان لازم است برای بحث در مورد جنبش صهیونیسم و علل پیدایش آن، کلمات و اصطلاحاتی را که غالباً هم در معانی متفاوت و گاه مشترک استعمال می‌شوند به دقت مورد توجه قرار داده تا در خلال بحث، کاربرد این اصطلاحات باعث پیچیدگی مطلب نشود. لازم به ذکر است که در این جا فقط به صورت گذرا و بنابر اقتضای این بخش که با هدفی آموزشی و روشی ساده نگاشته شده است به این اصطلاحات پرداخته می‌شود و خواننده گرامی برای اطلاعات بیشتر باید به منابع تفصیلی موضوع رجوع نماید.

کشور فلسطین
حدود دوهزار و بانصدسال قبل از میلاد مسیح چند قبیله عربی به منطقه فعلی فلسطین مهاجرت کردند که بعدها کنعانیون نامیده شدند. آنان چند قبیله بودند که قبیله مهم آنان یبوسیون در شهر قدس و اطراف آن سکونت داشتند.(۲۵) اگر چه در دوران های گذشته به سرزمین فلسطین ارض کنعان هم گفته می شد اما نام فلسطین بمناسبت یکی از قبایل کریتی(۲۶) که تقریباً دوازده قرن قبل از میلاد مسیح در سواحل مدیترانه میان یافا و غزه رحل اقامت افکنده بودند و بعدها بنام فلسطینیون معروف شدند به این سرزمین داده شده است.(۲۷)

اورشلیم(۲۸)
نام مرکز کشور یهودا (فلسطین) و ناحیه‌ای در شرق دریای مدیترانه و جنوب غربی لبنان از مهمترین مناطقی است که در کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) به کرات از آن نام برده شده و به عنوان شهر داوود و سلیمان شهرت یافته است. در عهد قدیم آمده است که نام قدیمی آن شهر یبوس بوده است و پس از آنکه داوود آنجا را فتح کرد، به اورشلیم تغییر نام داده است. در فرهنگ اسلامی این نام کاربردی ندارد و عمدتاً از واژه بیت المقدّس(۲۹) استفاده می‌شود. این شهر به مناسبت ساخت نخستین خانه خدا و نخستین قبله عالَم توسط سلیمان نبی از قداست خاصی برخوردار است. گذشته از مسلمانان و یهودیان این شهر نزد مسیحیان نیز اهمیت دارد زیرا به عقیده آنان شهری است که حضرت عیسی در آن شهر مصلوب و در همانجا دفن شده، گرچه بنابر روایت انجیل از محل دفن خود برخاسته است. در ادبیات عبری اورشلیم به معنای شهر سلامت و‌ایمنی است.(۳۰) همانطور که گذشت این نام در کتاب مقدس به کرات آمده است از آن جمله: زیرا که شریعت از صهیون و کلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد و او امت‌ها را داوری خواهد نمود و قوم‌های بسیاری را تنبیه خواهد کرد.(۳۱) آنگاه ایشان برگشتند به اورشلیم از کوه مسمّی به زیتون که نزدیک به اورشلیم است و مسافت را یک روز سبت دارد.(۳۲) همچنین اورشلیم مکانی است که محل دفن عیسی تلقی شده و بر روی آن ضریح مقدس برپا کرده‌اند و همین شهر بود که یکی از نخستین کلیساهای مسیحیان تأسیس شد، و اولین مبلغان خبر رستاخیز مسیح را در جهان پخش کردند.(۳۳)
صهیون
از لحاظ جغرافیایی کوهی است نزدیک اورشلیم(۳۴) و یکی از چهار کوه مقدس در شهر قدس.(۳۵) طبق روایات کتاب مقدس صهیون تپه‌ای است در جنوب شرقی اورشلیم. در فرهنگ‌های یهودی آمده است که قدمت این واژه به زمان داوود برمی‌گردد.(۳۶) و قلعه‌ای داشته به نام یبوسیان که داوود یا سلیمان در قرن دهم قبل از میلاد آن را فتح کرد و معبد یا همان هیکل را بر روی آن بنا کرد که تابوت عهد در داخل آن نگهداری می‌شده است.(۳۷) این واژه در برخی نوشته‌ها مترادف تمام سرزمین اسرائیل به کار رفته و به طور وسیع در عهد قدیم مورد اشاره قرار گرفته است. بیشترین کاربرد آن را به ترتیب در کتاب‌های مزامیر و اشعیا نبی می‌بینیم. گاهی دو واژه اورشلیم و صهیون در یک معنا و گاهی جدا از هم آمده‌اند. از مهمترین مواردی که این دو واژه در کنار هم آمده است می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: و فرشته‌ای که به من متکلم شد مرا فرمود که ندا کرده بگو که خداوند لشکرها چنین می‌فرماید که بخصوص اورشلیم و صیون غیرت عظیم نمودم.(۳۸) همچنین در جایی دیگر: زیرا که بقیه از اورشلیم و رستگاه از کوه صهیون بیرون خواهند آمد. غیرت یهوه این را بجا خواهد آورد.(۳۹)

صهیونی
منسوب به صهیون. لقبی است که قبل از تشکیل حکومت اسرائیل به کسانی می‌دادند که از تأسیس این حکومت جانبداری می‌کردند.(۴۰) اصطلاحاً کسی که موافق با بازگشت یهودیان به فلسطین است.

صهیونیسم
مرام و مسلک حزب بین المللی یهود(۴۱). مسلک گروهی است که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند.(۴۲) نهضتی است، مایه گرفته از آرمان مسیحایی طایفه بنی اسرائیل برای رسیدن به ارض موعود و تشکیل ملت و دولتی واحد.(۴۳) به قول پژوهشگر روسی یوری ایوانف، صهیونیسم نوین، ایدئولوژی و دستگاه کثیر الشعب سازمانها و سیاست علمی بورژوازی ثروتمند یهود است که با محافل انحصاری ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای امپریالیستی دست اتحاد داده است. و محتوای اساسی آن عبارت است از شووینیسم(۴۴) جنگو و ضد کارگری.(۴۵) برخلاف امروز که مسئله صهیونیسم قرابت زیادی با کشور فلسطین اشغالی و اسرائیل دارد امّا در بادی امر و هنگامی که طراحان این نظریه بحث صهیونیسم را پیش کشیدند اصلاً بحث سرزمین فلسطین مطرح نبود آن روز بنابر عقاید و نظرات بنیانگذاران این مکتب فقط بحث تشکیل یک دولت یهودی و اجتماع یهودیان جهان در یک منطقه مشخص بود. همان طور که روشن شد نظریه صهیونیسم بسیار پیش‌تر از تشکیل دولت جعلی اسرائیل در فلسطین مطرح شد، تا به اصطلاح با جمع کردن یهودیان در یک سرزمین واحد از منافع آنان حمایت کرده و به آوارگی چند صد ساله آنان پایان دهند. هرچند از تشکیل دولت صهیونیستی اسرائیل کم‌تر از یک قرن می‌گذرد اما نظریه پردازی درباره‌ی آن به چند قرن پیش باز می‌گردد. و چه بسیار افرادی کوشیدند تا دولتی یهودی تشکیل دهند، امّا ناکام ماندند. در میان این افراد، تئودور هرتسل روزنامه نگار مجارستانی آلمانی الاصل توانست به این نقشه شوم تقریباً جامه عمل بپوشاند.

تئودور هرتسل(۴۶)
نمایش نامه نویس و روزنامه نگاری که چیزی از فرهنگ و زبان عبری نمی‌دانست. پدرش بازرگانی ثروتمند بود و هرتزل در محیط مسیحی مجارستان بزرگ شد. در دانشگاه وین حقوق خواند و پس از فراغت از تحصیل به نگارش مقالات ادبی پرداخت. تا کارش بالا گرفت و به عنوان خبرنگار روزنامه “نیوفری پریس” منصوب شد. وی در جریان محکوم شدن یک افسر یهودی به نام دریفوس به جاسوسی در فرانسه وقتی افکار عمومی جامعه فرانسه به شدت بر ضد یهود به هیجان آمده بود دست به ابتکار جالبی زد. وی با بهره برداری از این حادثه با هدف کسب شهرت و تصدی رهبری جامعه یهود و ایجاد موج تبلیغات به سود آنان جزوه¬ی کوچکی را با عنوان دولت یهودی(۴۷) تألیف کرد(۴۸). وی در این کتاب یهودیان را به ایجاد یک دولت یهودی ترغیب کرد تا از فشار و ظلم کشورهای میزبان رهایی یابند. وی با بیان اینکه یهودیان هرکجا باشند و به دولت متبوع خود، هر‌اندازه عشق و علاقه نشان دهند و هر قدر به هم میهنان خود خدمات ارائه کنند، هرگز به ایشان اجازه داده نمی‌شود که در صلح و آرامش زندگی کنند یهودیان را به سوی داشتن یک کشور مستقل تشویق می‌کرد. هرتسل که امروزه به عنوان بانی صهیونیسم مطرح است هرگز بی‌ایمانی خود را نسبت به آیین یهود کتمان نمی‌کرد تا جایی که به گفته وی در مورد طرح صهیونیستی خود از هیچ محرک مذهبی الهام نگرفته است.(۴۹) همچنین وی در پاسخ به اینکه چه رابطه‌ای با تورات دارد، پاسخ داده بود که من یک متفکر آزاد هستم. از آنجایی که طرح وی طرحی کاملاً استعماری بود برای انجام این طرح دست به دامان قدرت استعماری انگلیس شد و مکان اجرای طرح نیز اهمیت چندانی برای وی نداشت. اما چون که در صدد استفاده از یهودیان بود دوستانِ وی به او گوشزد نمودند که فلسطین اسم رمزی است که در تجهیز یهودیان تأثیر بیشتری خواهد داشت.(۵۰) هرتسل که یک دیپلمات واقع بین بود از پیشنهاد آنان استقبال کرد و از آنچه خود افسانه قدرتمند می‌نامید یعنی “افسانه بازگشت” بهره برداری زیادی کرد. همانطور که قبلاً اشاره شد بازگشت زمانی مفهوم پیدا می‌کند که قبلاً مهاجرت یا آوارگی از وطن رخ داده باشد و این در مورد یهود کاملاً متنفی بود. از نظر او فلسطین دارای معنای مذهبی زیادی نبود وی در این باره می‌گوید : در مورد سرزمین موعود می‌توانم همه چیز را به شما بگویم الا مکان آن را…. ما باید تمام عوامل طبیعی را در نظر بگیریم…. ما باید برای تجارت جهانی خود در آینده، در کنار دریا سکنی گزینیم. و برای کشاورزی خود احتیاج به سواحل و زمینهای فراوان و وسیعی داریم. و این تقریباً تعریف همان صهیونیسم جهانی است نه فقط صهیونیسم اسرائیل. در ادامه، فعالیّت‌های هرتسل منجر به تشکیل کنفرانسهایی شد که این کنفرانسها در پیشبرد اهداف صهیونیسم کمک شایانی کرد.(۵۱)

کنفرانسهای صهیونیستی

هرتزل در ادامه فعالیت‌های گسترده خود برای تأسیس دولت یهود اقدام به برگزاری یک سلسله همایش‌هایی کرد، تا در آن، روشهای اجرایی کردن آرمان صهیونیسم را مورد بررسی قرار دهد. این کنفرانسها غالباً در ماه اوت و در شهر بال سوئیس برگزار می‌شد. امّا در بعضی موارد بنا به شرایط زمانی در شهرهایی مثل لندن،‌ هامبورگ و… هم برگزار شده است. امّا بعد از اشغال قدس کنفرانسهای صهیونیستی در قدس برگزار می‌گردد. شرکت کنندگان در این کنفرانسها از نمایندگان گروه‌های مختلف یهودی سراسر جهان هستند. این کنفرانسها به لحاظ آثار و نتایج مطلوبی که در تحقق اهداف جنبش صهیونیسم و ایجاد وحدت و انسجام میان طوایف پراکنده یهود به دنبال داشت طی یک قرن کامل از ۱۸۹۷ تا ۱۹۹۷م، ۳۳ نشست را برگزار کردند که ده مورد اخیر آن از سال ۱۹۵۱ میلادی در بیت المقدس تشکیل شده است(۵۲). بنابر نظر برخی پژوهشگران پروتکل‌های دانشوران صهیون از همین کنفرانس‌ها نشات گرفته است.

پروتکلهای دانشوران صهیون

پروتکل(۵۳) پیش نویس قرارداد یا معاهده و سندی رسمی است بین دولتها که از سوی گروهی صاحب منصب به امضا رسیده باشد.دانشوران(۵۴) به معنای شیوخ و رهبران دینی یهود است. امّا مفهومی گسترده‌تر از یک مفهوم صرفاً دینی دارد و امروزه متنفذّین در سیاست و اقتصاد و صنعت را در بر می‌گیرد. امّا در عبارت پروتکلهای دانشوران صهیون به معنای یک باند و گروه مخفی از بزرگان یهود است که در اثنای انقلاب فرانسه موجودیت مخفی خود را تجدید کردند و همین‌ها بودند که در سال ۱۸۹۷ نخستین کنفرانس صهیونیستی جهانی خود را به ریاست دکتر تئودور هرتزل در شهر بال سوئیس برگزار کردند. امّا صهیون همانطور که گذشت تل یا تپه‌ای است در اورشلیم و یک واژه کنعانی است نه عبری و حضرت داوود در قرن ۱۱ قبل از میلاد کاخ خود را برفراز آن بنا کرد.(۵۵) در حقیقت پروتکلهای دانشوران صهیون برنامه عمل جهانی صهیونیست‌های سرمایه دار و اقتصاددانان یهود است برای ویران کردن بنای مسیحیت، قلمرو پاپ و در نهایت اسلام تا بتوانند بر تمام جهان استیلا یافته و بر آن حکومت کنند. با توجه به مفاد این پروتکل‌ها و دستورات مطرح شده در آن چهره کریه و وحشتناک صهیونیست‌ها نمایان شده و هیچ شکی باقی نمی‌گذارد که هدف از تشکیل دولت یهود چیزی نیست جز یک حرکت استعماری جدید با ظاهری آراسته به آیین یهودیت. پروتکل‌ها که بیشتر بر اساس روحیات افراط گرایانه و نژاد پرستانه تَلمود بنا شده، در ۲۴ بند تنظیم شده است، که سیاست‌های کلی صهیونیست‌ها را در زمینه‌های گوناگون روشن می‌سازد.(۵۶) صهیونیستها بنا بر پیاده کردن مفاد همین پروتکل‌ها زمینه انعقاد وعده بالفور را ایجاد کردند که در تاریخ یهودیان موفقیت بزرگی محسوب می‌شود، و در تاریخ نفوذ یهودیان در دستگاه حکومتهای استعماری نقطه عطفی به حساب می‌آید.(۵۷)

اعلامیه بالفور

لرد آرتور جیمز بالفور(۵۸) نخست وزیر انگلیس از سال ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۵م و وزیر خارجه از سال ۱۹۱۶ تا ۱۹۱۹م. وی یک یهودی و صهیونیست تمام عیار بود. بعد از اینکه کنفرانس ششم صهیونیستی، طرح وی، مبنی بر واگذاری سرزمین اوگاندا به یهودیان را رد کرد بی درنگ طرح مکتوبی را در خصوص اسکان یهودیان در فلسطین آماده ساخت. تا نهایتاً وزارت خارجه انگلیس در دوم نوامبر ۱۹۱۷ اجازه تأسیس وطن ملی برای یهودیان را در فلسطین صادر کرد. نامه‌ای که بالفور وزیر وقت امور خارجه انگلیس خطاب به ثروتمندترین یهودی آن زمان “لرد روچیلد” (۵۹) ارسال داشت که در آن آمده بود: لرد روچیلد عزیز: بسیار خوشوقتم که از سوی دولت اعلی حضرت، بیانیه ذیل را که در خصوص عنایت حکومت، به آمال صهیونیسم، تقدیم دولت شده و با آن موافقت شده است، را اعلام نمایم: … دولت اعلی حضرت، تأسیس وطن ملی برای یهودیان در فلسطین را با نظر موافق تلقّی می‌کند و برای رسیدن به این هدف مساعی حسنه خود را به کار خواهد برد. مشروط بر اینکه هیچ نوع اقدامی که به حقوق ملی و مذهبی جماعات غیر یهودی در فلسطین و یا به حقوق و موقعیت سیاسی یهودیان در کشورهای دیگر لطمه بزند انجام نگیرد.(۶۰) در زمان صدور اعلامیه بالفور (نه دهم) جمعیت فلسطین را اعراب تشکیل می‌دادند و تنها (یک دهم) آن یهودی بودند، که تازه نیمی از آنان را مهاجران جدید الورود تشکیل می‌دادند. امّا در متن اعلامیه حتی یک بار از ساکنان اصلی نام برده نشده بود و اگر جایی لازم بود از آنان نام برده شود، با عنوان غیر یهودی(۶۱) نام برده شده بود در حالی که چهارده بار به کلمه یهود و مؤسسات یهودی تصریح کرده بودند. و چنان از آنان یاد شده بود که گویی کاملاً قضیه برعکس است و تنها اعراب جمعیت فلسطین را تشکیل می‌دهند. علاوه بر این در متن اعلامیه از کلماتی استفاده شده بود که از ابهام معنایی بالایی برخوردار بودند مانند وطن ملی، حقوق ملی و…که بعدها در سایه همین ابهامات بسیاری از حقوق فلسطینیان مورد تعرض اشغالگران قرار گرفت. بعد از صدور اعلامیه بالفور، فرانسه، ایتالیا و روسیه آنرا مورد تأیید قرار دادند و آمریکا با ابزار خوشحالی خبر از تشکیل یک دولت یهودی داد. شش هفته پس از صدور اعلامیه بالفور، انگلیس بیت المقدس را در نهم دسامبر۱۹۱۷م به تصرف خود درآورد و در یازدهم دسامبر ژنرال آلن بی‌فرمانده نظامی انگلیس که خود یهودی بود وارد بیت المقدس شد و در میان مردم اعلام کرد: امروز جنگلهای صلیبی به پایان رسید!(۶۲) اما زمینه‌های پیدایش اعلامیه بالفور و تصرف بیت المقدس را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد.با آغاز جنگ جهانی اول نگرانی شدیدی جهان را فرا گرفت. این جنگ برای انگلیس بسیار نگران کننده بود و به این می‌اندیشید که چگونه آمریکا را وارد جنگ سازد تا از این طریق جبهه خود را تقویت کند و از آنجایی که یهودیان قادر بودند آمریکا را وارد جنگ سازند انگلیس دست به دامان یهودیان شد. صهیونیست‌ها که مترصّد چنین فرصتی بودند بی‌درنگ وارد مذاکره شده و تعهد دادند که در مقابل تشکیل دولت یهودی در فلسطین به پشتیبانی انگلیس، یهودیان، آمریکا را به هر نحوی وارد جنگ خواهند کرد.(۶۳) با این حساب یکی از آتش افروزان اصلی جنگ جهانی اول صهیونیست‌ها بوده‌اند، که با این عمل بزرگترین پیروزی را نصیب خود کردند. از سوی دیگر با تصویب قرارداد بالفور توسط انگلستان نظر یهودیان پراکنده و ثروتمند دنیا خصوصاً یهودیان مقتدر آلمان و اتریش به سوی انگلستان جلب می‌شد. از دیگر دلایل صدور اعلامیه بالفور اینکه انگلیس در ابتدا در نظر داشت که فلسطین را که از لحاظ سوق الجیشی به ‌اندازه کانال سوئز اهمیت داشت، در محدوده مستعمرات خود نگه دارد و سپردن آن به دست صهیونیست‌ها با اعلامیه بالفور بهانه‌ای به دست انگلستان می‌داد تا هنگام تقسیم میراث امپراتوری رو به انقراض عثمانی، تقاضا کند که فلسطین در قسمت سهمیه او باقی بماند.(۶۴)
اسرائیل
معادل با خدا(۶۵) ، نامی که به یعقوب و یهود داده شده است.(۶۶) در زبان عربی اسری یعنی عبد و ئیل یعنی الله مجموعآً به معنای بنده خدا(۶۷). این واژه ۴۳ بار در قرآن به کار رفته است.(۶۸) اسرائیل در اصطلاح متداول امروزی به دولت صهیونیستی گفته می‌شود که در سال ۱۹۴۷ بسیاری از مردم کشور فلسطین را از خانه و کاشانۀ خویش بیرون راندند و با حمایت قاطع کشورهای انلگیس و آمریکا سرزمین فلسطین را اشغال کردند.

ضدّیّت ازلی با یهود

این اصطلاحی بود که بزرگان قوم یهود برای محصور کردن یهودیان، و اِعمال کنترل بیشتر بر آنان، جعل کردند. و آن را به این خاطر تبلیغ می‌کردند تا تخم بدگمانی و بی¬اعتمادی در یهودیان نسبت به دیگران را در دلهای آنها بیافشانند تا بدین وسیله یهودیان را بر علیه غیر یهود برانگیزند. صهیونیست‌ها بیشترین استفاده را از این اصطلاح جعلی بردند. بزرگان یهود اعم از عالمان دینی و سیاسی به خاطر درهم شکستن دیوارهای گتو(۶۹) و مخلوط شدن یهود در میان سایر اقوام بواسطه پیشرفت‌های بشری برای اینکه یهودیان را در یک گتوی معنوی دراختیار خود بگیرند، بحث ضدیّت ازلی با یهود را بنیان نهادند. تا آنجا که ل. بیسینگر کراراً اظهار می‌دارد که ضدیت با یهود یک بیماری دماغیِ (روانی) علاج ناپذیر است و طی هزاران سال به نسلهای متعدد به ارث رسیده است.(۷۰) و تا آنجا پیش رفتند که گفتند: علت اصلی و اساسی ضدیت با یهود وجود خود یهودیان است!(۷۱) ، تا با دستمایه قرار دادن این مساله بگویند که مطمئناً یهودیان همیشه وجود دارند پس ضدیت با یهود هم همیشه وجود دارد، و به تبع آن از بابت از دست دادن این سلاح قدرتمند خیالشان راحت باشد، و همیشه بتوانند با زدن انگ ضد یهودی به دشمنان خود و سوء استفاده از احساسات بشری، در تحقق اهداف پلید خود بکوشند. امروزه از ضدیت ازلی با اصطلاح یهود آزاری(۷۲) نام می‌برند. حتی صهیونیست‌های امروز که فلسطین را سرزمین آبا و اجدادی خود می‌دانند در جواب اینکه چرا یهودیان از آن آواره شده‌اند پاسخ می‌دهند که یهود آزاری باعث آوارگی آنان شده(۷۳)، در حالی که سیسیل ورث می‌نویسد : به هرحال نباید پنداشت که مهاجرت یهودیان به اروپا در اصل ناشی از بردگی بود بلکه عامل تجارت نیرومند‌تر از جنگ بوده است(۷۴). صهیونیسیم رسالت یهود آزاران را تحریک و اجبار یهودیان به مهاجرت به فلسطین می‌دانست و این همان دلیلی است که باعث شد تا سران صهیونیسم تن به مذاکره پنهانی با هیتلر بدهند. چرا که هیتلر در کوچاندن بالاجبار یهودیانِ آلمان به فلسطین و تشکیل دولت صهیونیستی حق بزرگی به گردن شان دارد. امّا از طرف دیگر یهودیان با اخلاق و خصوصیات خاصی که داشتند از جمله خودبرتر بینی، جاسوسی، فعالیت‌های غیر تولیدی و دهها صفت زشت و پلید دیگر همیشه مایه دردسر میزبانان خود را فراهم می‌آوردند. این‌ها زمینه‌ای را فراهم می‌آورد تا یهودیان را در فشار و تنگنا قرار دهند. آنان برای داغ نگه داشتن تنور یهودی ستیزی که به گفته بزرگانشان سخت به آن نیاز داشتند حتی به هم کیشان خود هم رحم نمی‌کردند تا جایی که وقتی انگلستان مهاجرت به فلسطین را محدود کرد و به سرنشینان کشتی پاترینا اجازه پیاده شدن در خاک فلسطین را نداد دستگاه اطلاعاتی یهودیان صهیونیست تصمیم گرفت کشتی را با کلیه سرنشینان آن که بیش از۲۰۰ تن از یهودیان مهاجر آلمانی بودند، نابود کند و نهایتاً چنین کردند. و هیچگاه منشأ انفجار رسماً معلوم نشد اما در فلسطین و سایر کشورها این افسانه را رواج دادند که ساکنان کشتی، خود، کشتی را منفجر کرده‌اند و در رسانه‌ها از آن به خودکشی دسته جمعی تعبیر کردند. و علت آن را چنین قلمداد کردند که آنان مرگ را بر جدایی از وطن ترجیح دادند و پیش بینی می‌کردند که این کار افکار دیگران را بر علیه انگلستان و قوانین محدود کننده مهاجرت می‌شوراند و به واسطه آن روح یهودیت در دیگر یهودیان تحکیم می‌یابد.(۷۵) در بسیاری از مواقع یهودیان چنان تنفّر دیگران را بر می‌�


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط حبیب در 11:52 | |



منبع کدهای زیباسازی

بیست تولز-

سرویس وبلاگ دهی صبا بلاگقالب و ابزار مهر اسکین

کد قطرات شبنم-Http//wWw.20ToolS.cOm/

مرجع وبلاگ نویسان جوان